loading...

سارا و باباش

دفترچه یادداشتم

بازدید : 545
جمعه 18 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سارا و باباش

گفت جات خالیه.... گفت جات همیشه خالیه ولی این روزا بیشتر خالیه....گفت کاش با خاله میومدی....گفت......

منم دلم براش تنگ شده....منم دوست داشتم و دارم که ببینمش.... هیچکس نمی‌تونه حجم دلتنگی منو درک کنه...مخصوصا خودش...ولی.....جام هیچوقت پیشش خالی نبود...هیچوقت...نه قبلا نه الان...جای من هیچوقت پیشش نبود....

چقد برای پیشش بودن جنگیدم....چقد برای چندساعت کنارش بودن گریه کردم....ولی دنیا خیلی زود حقیقت زندگیمو بهم یاد داد...اینکه جای من فقط پیش بابام می‌تونه تو این دنیا خالی باشه ...فقط پیش بابام....

+ تا ابد دوسِت دارم مامان....امشب به یادت falling زدم،یادته این آهنگو؟ چرا اینقدر اینو دوست داشتی؟ این آهنگ پر از غمو؟ :( نکنه می‌دونستی بعد رفتنت من قراره فقط به یادت آهنگای غمگین بزنم؟:`(

این ورژنشو شنیده بودی؟ خیلی قشنگه،خیلی...نه؟

++فردا قراره برگردیم...برگردیم تهران...برگردیم به قرنطینه به خونه نشینی به کرونا به دنیای کوفتی شهر :,(( خدایا دیگه نمی‌تونم...خدایا خودت یه کاری کن مثل قبل نشه...خودت نجاتم بده...خدایا دلشو راضی کن بذاره بازم پیشش باشم...هرجا بره پیشش باشم...خدایا من نمی‌کشم دیگه‌ها...از من گفتن بود...

+++خوابم نمیبره امشب...دلم میخواد تا صبح بیدار بمونم....شاید بتونم جلوی این ثانیه‌هارو بگیرم که کندتر بگذره...نه...داره میگذره...

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 15
  • باردید دیروز : 13
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 430
  • بازدید سال : 860
  • بازدید کلی : 42571
  • کدهای اختصاصی