آخرین بار تو دورهمیزورکی خاله دیدمش، به زور رفتم ولی...
چقدر حرف زدیم اون شب...تا صبح حرف زدیم، از دانشگاش برام حرف زد،دوستاش ،مسخره بازیاش تو دانشگاه...
موقع خداحافظی محکم بغلم کرد، طولانی تر از همیشه، گفت میدونم از مامانم خوشت نمیاد ولی بیشتر بیا پیشمون...
گفتم تو چرا نمیای؟ آخرین بار اصلا یادت میاد کی اومدی؟ دفعه دیگه نوبت توئه...
گفت باشه...گفت میاد...
قرارمون بام بود...لعنتی مگه نگفتی ایندفعه تو میای؟ مگه نگفتی؟!..
چی شد پس؟امروز که باز من اومدم...
مگه قرارمون بام نبود، چرا آدرس دادن قبرستون؟
چرا؟ چرا لعنتی لعنتیییی .....
گفتی رو قبرت بنویسن (گریه نکن، خوبم،بخند)
لعنت بهت عوضی،لعنت بههههت :`((((
آخرین شوخی زندگیت خیلی بی مزه بود لعنتی خیلی.